در کافه با خودم چنین ناهموار که منم..
مادر که میشوی تا چند ده روز خودت را فراموش میکنی. آنقدر آن مهمان تازه آمده کار دارد که اگر زرنگ باشی میتوانی در کنارش خانه را سامان بدهی. خودت می ماند در آن وقت اضافهای که داور هیچوقت تو را مستحقش نمیداند. مادر که میشوی تا چند ده روز خودت را فراموش میکنی. آنقدر آن مهمان تازه آمده کار دارد که اگر زرنگ باشی میتوانی در کنارش خانه را سامان بدهی. خودت می ماند در آن وقت اضافهای که داور هیچوقت تو را مستحقش نمیداند. بعدها همان او انگار که باورش شده باشد که صاحبخانه است صبورتر میرشود و آرامتر. تو هم راه افتادهای و سریعتر میتو...
نویسنده :
مامان جونی
16:47